
کدکس شماره 20
من درباره ادیان شرک آمیز باستانی مطالعه کرده ام, که قبل از تک خدایی و وجود خالق الهی مطرح شدند. به نظر می رسد که این ادیان به نقشی که نیروهای بنیادین طبیعیت در جهان اطراف ما ایفا می کردند بیشتر توجه می نمودند و کمتر به قوانین اخلاقی مطلق تمرکز می کردند...
خورشید صبح طلوع و بعد از ظهر غروب می کند. امواج جزر و مد می کنند. چمن می روید, پژمرده می شود و می میرد, سپس در زمان مشخص, دوباره از دل زمین می روید. هوا دائما گرم و سرد می شود. نیرویی پنهانی (نیروی جاذبه) ما را روی زمین متعادل می کند و ما را به بسوی خود می کشد, هر بار که بخواهیم از زمین جدا شویم.
هر یک از این کنش و واکنش ها قبلا توسط یک خدا یا الهه بوجود آمده است که به هر نیرو (قدرت) ظاهری عطا کرده است, اما به عنوان چیزهایی متمایز و قدرتمند تشخیص داده شدند. بدین معنا که نمی توان گفت میان این نیروها ارتباطی وجود ندارد. اما گاهی این نیروها به عنوان معبد خدایان و ارواح انسان ها تلقی شده بودند. دستانی نامرئی که پیشرفت دنیای اطراف ما را هدایت می کنند.
و بدین خاطر تلاش هایی برای طبقه بندی ,مطالعه, توضیح و درک این نیروها و نحوه کارشان صورت گرفت, حتی اگر دچار نقص و کاستی بودند. اما دیگر نه!!! از ما خواسته شده است که در برابر این توضیحات ساده تسلیم شویم. انسان چقدر ساده لوح باید باشد که باور کند که برای هر معما و سوالی فقط یک پاسخ وجود دارد. که باور کند یک نور بزرگ الهی وجود دارد که بر همه چیز حکمرانی می کند. آن ها می گویند نوری وجود دارد که عشق و حقیقت را بوجود می آورد. من می گویم که این نوری است که ما را کور می کند و مارا مجبور به این می کند با این جهالت گمراه شویم.
من آرزو می کنم که زمانی فرا رسد که انسان ها از هیولاهای نامرئی دست بکشند و یک دید منطقی به جهان را بپذیرند. اما این مذاهب جدید بسیار مناسب تر هستند, که وعده مجازاتی وحشتناک می دهند برای کسانی که آن ها را انکار می کنند. من می ترسم که هراس ما را درگیر این موضوع نگه دارد. چیزی که بزرگترین دروغی است که تا کنون گفته شده است.