کدکس 14
کدکس شماره 14
انسان ها در تمام نبردهایشان به دنبال سلطه هستند. من گمان می کنم که این یک میل طبیعی در وجود ماست که در آرزوی سلطه بر پیرامون خودمان هستیم. اما این سلطه گری نباید شامل انسان های دیگر شود. روز به روز انسان های بیشتری یا با فریب یا با زور تحت فشار خدمت (بیگاری) قرار می گیرند. دیگران با این حال چندان احساس محبوس بودن نمی کنند زیرا به آن ها تلقین شده است که زندگی شان بی ارزش است. من روش هایی را دیده ام که با آن مردان به زنان ستم می کنند. پرخاش ها و سخنان سنگدلانه ای را شنیده ام که به کسانی که از سرزمین های دیگر آمده اند می گویند. کسانی را دیده ام که باور دارند اشخاصی که متفاوت فکر یا عمل می کنند مستحق مجازات هستند.....
ما اغلب این امور را می بینیم و از نوک برج مصیاف در این مورد بحث می کنیم. چه می توان کرد تا جلوی این کار را گرفت؟ چگونه سازش و مساوات را تشویق کرد؟ بعضی روزها درباره آموزش صحبت می کنیم, با این باور که دانش می تواند ما را از لغزش های اخلاقی رها سازد. اما هنگامی که در خیابان ها راه می روم و بردگانی که به حراج گذاشته شده اند را می بینم, قلبم به درد می آید(غمگین می شوم). وقتی شوهری که به همسرش با پرخاش توهین می کند و به او سنگ پرتاب می کند در حالیکه ادعا می کند که زن برای خدمت به او زنده است را می بینم, مشت هایم محکم گره می خورد. و هنگامیکه کودکانی را می بینم که از والدینشان جدا می شوند و فرستاده می شوند تا زیر آفتاب صحرا رنج بکشند و بمیرند, تا شاید فردی دیگر منفعت ببرد.....
...در این روزها , گمان نمی کنم گفتگو تفاوتی ایجاد کند. در این روزها فقط به این فکر می کنم افرادی که مرتکب این اعمال می شوند, چگونه باید بمیرند.