کدکس 4
کدکس شماره 4
اصول کلی فرقه اساسین ها طعنه آمیز است: 1) ما به دنبال گسترش صلح هستیم اما ابزارمان کشتار است. 2) ما به دنبال باز کردن ذهن مردم هستیم اما نیازمند اطاعت کامل از دستورات رهبرمان و قوانین وی هستیم. 3) ما به دنبال آشکار سازی خطر پیروی کورکورانه از تقدیر هستیم ولی خودمان هنوز در این راه کار آموز هستیم(تازه کاریم).
با پاسخ به این اتهامات یا احتمالات برایم رضایت خاطر حاصل نمی شود. آیا ما با زیر پا گذاشتن قوانین به هدفی والاتر خدمت می کنیم؟ اگر این چنین است درباره ما چه خواهند گفت؟ که ما دروغگو هستیم؟ یا می گویند که ما فریبکار هستیم؟ یا اینکه ما ضعیف هستیم؟
هر لحظه که می گذرد صرف کلنجار رفتن با این مجادلات می شود. می اندیشم به خاطر تمام سال هایی که در این راه سپری کردم ولی هنوز نتوانستم جواب مناسبی پیدا کنم و می ترسم که شاید جوابی وجود نداشته باشد.
"هیچ چیز حقیقی نیست, همه چیز مُجاز است" اما ایا فرقه اساسین ها پاسخ مناسبی برای این عبارت دارد؟ دو عبارت در یک جمله که کاملا متضاد یکدیگر هستند به طور همزمان؟ چرا که نه؟ آیا خود من مدرک این موضوع نیستم؟ ما با اهداف و مقصد والا به سبک بربرها رفتار می کنیم؟ ما که زندگی را مقدس می دانیم سپس بالافاصه آن را از کسانی که دشمن می پنداریم میگیریم؟